هر ساله میلیونها نفر به دلیل جنگ، خشونت، شکنجه و نقض حقوق بشر از خانه و کشور خود رانده میشوند و به کشورهای دیگری پناه میبرند تا زندگی جدیدی را به دور از خشونت، ناامنی و شکنجه آغاز کنند.
۲۰ ژوئن روز جهانی پناهنده است که توسط سازمان ملل متحد به منظور احترام به پناهندگان در سراسر جهان، تعیین شده است. این روز، هر سال در تاریخ بیست ژوئن (پایان ماه جوزا یا خرداد خورشیدی) بوده و از قدرت و شجاعت افرادی که برای فرار از درگیری یا آزار و شکنجه مجبور به فرار از کشور خود شده اند، تجلیل می کند. روز جهانی پناهنده فرصتی برای ایجاد همدلی و درک مشکلات پناهندگان و ارج نهادن به تاب آوری آنها در بازسازی زندگیهایشان است.
طبق گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، شمار پناهجویان تا پایان سال میلادی گذشته یعنی سال ۲۰۲۰ به بالای ۸۴ میلیون نفر رسیده است. این در حالی است که تا پایان سال ۲۰۱۹ این تعداد ۷۹ میلیون نفر بود که در سال گذشته علیرغم شیوع کرونا این رقم افزایش چهار درصدی داشته است.
همچنین آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد نشان میدهد که در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی (زمستان ۱۳۹۸) حدود ۲۱۵ هزار ایرانی و حدود ۳ میلیون افغانستانی، در کشورهای دیگر جهان پناهنده یا پناهجو بودهاند. البته این آمار تنها شامل پناهجویانی میشود که نام خود را در دفاتر سازمان ملل متحد یا نزد مقامات کشورهای میزبان ثبت کردهاند. افرادی که بدون ثبت مشخصات خود در این کشورها بودهاند در این آمار نیامدهاند.
در ایران و افغانستان صحبت درباره اقلیتهای جنسی و جنسیتی تابو است. اقلیتهای جنسی و جنسیتی در ایران و افغانستان نه تنها حمایت قانونی ندارند بلکه روابط آنها جرمانگاری شده است. این نبود حمایت قانونی و فشار جامعه و خانواده باعث شده است که دگرباشان مجبور به ترک سرزمین مادریشان شوند تا بتوانند در کشوری دیگر زندگی جدیدی را به دور از هرگونه تبعیض و خشونت آغاز کنند. مقصد اصلی پناهجویان دگرباش ایرانی و افغان، کشور ترکیه است. آنها برای شروع زندگی جدید و آرام به ترکیه مهاجرت میکنند اما مشکلاتشان نه تنها برطرف نمیشود بلکه دوچندان میشود. بیشتر پناهجویان رنگینکمانی معتقد هستند که رفتار و برخورد جامعه ترکیه تفاوتی با جامعه ایران و افغانستان ندارد
مهرداد : «رفتار و برخورد مردم ترکیه دقیقا مثل مردم خودمان است. حتی شاید بدتر. در کشور خودمان حداقل با چند حرف و کنایه میشد گذشت کرد ولی اینجا تف میکنند زمین و حرفهای ناسزا میزنند. حتی حالت خشونت به خودشان میگیرند. نه فقط مردم بلکه ارگانهای دولتی مثل اداره مهاجرت. وقتی به اداره مهاجرت رفتم با رفتار و برخورد بدی مواجه شدم. در آنجا هم مجبوریم خودمان نباشیم و پوشش دیگری داشته باشیم که مبادا مورد تبعیض و خشونت قرار بگیریم. مردم ترکیه از الفاظ خیلی زشتی استفاده میکنند. من حتی به خاطر رنگ موهایم با برخورد بد دو مرد حدودا چهل ساله مواجه شدم که تف کردند زمین و به زبان خودشان به من "بیشرف" گفتند».
ساناز زن ترنس میگوید رفتار و نگاههای مردم من را خیلی آزار میدهد:
«بیرون که میروم رفتار مردم و نوع برخورد و نگاههایشان من را خیلی آزار میدهد. من حتی یادم است که یک بار مارکت محلهمان رفتم و میخواستم خرید کنم. یک روز من پول کم آورده بودم بعد شاگرد آن مارکت به من گفت هرچی دلت میخواهد بردار ولی شب بیا پیش من. در کل خیلی مشکلات دیگر است که من دارم با آن دست و پنجه نرم میکنم».
اقلیتهای جنسی و جنسیتی پناهجو در جامعه سنتی و مذهبی ترکیه کمتر پذیرفته میشوند. در سالهای اخیر، برگزاری رژههای افتخار دگرباشان در ترکیه ممنوع شده است و دولت اردوغان نسبت به این موضوع دید مثبتی ندارد. روابط افراد همجنسگرا در ترکیه جرم نیست، ولی رئیسجمهور این کشور اعلام کرده که این روابط در کشورش پذیرفته شده نیست؛ بنابراین هیچ قانون حمایتی هم در مورد افراد همجنسگرا وجود ندارد. ترنسها نیز در این کشور شرایط بسیار بدی دارند.
در سالهای اخیر خشونت علیه جامعه رنگینکمانی در ترکیه افزایش یافته است. در اکتبر سال ۲۰۲۰ چهار پناهجوی زن ترنس در شهر یالوا در یک کافه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در همان سال مرد همجنسگرای دیگری در شهر دنیزلی از سمت کارفرمای خودش مورد خشونت و تعرض قرار گرفت:
«من اولین خشونت که تجربه کردم در هتلی بود که من در آن کار میکردم و این خشونت از سمت کارکنان آنجا بود. آنها در اتاق من را شکستند و داخل شدند. من به صاحبکار گزارش دادم اما به من گفت کاری نکن»
صحبتهای مهرداد را شنیدید. او به خشونتی که از سمت همکاران خودش تجربه کرده بود، اشاره کرد. از او پرسیدم که چرا نزد پلیس شکایت نکرده و او در پاسخ گفت:
«چون اینجا هم کشوری اسلامی است، رفتار پلیس با ما درست نیست. من از خیر شکایت گذشتم چون به دنبال هزاران دردسر دیگر نبودم. اگر شکایت میکردم، محل کارم، حقوقم را پرداخت نمیکرد. از طرف دیگر چون من به صورت سیاه کار میکردم، اگر گزارش میدادم برای خود منم بد میشد و من را هم جریمه میکردند».
المیرا نیز از رفتار بد و توهینهای پلیس و برخورد بد کارمندان اداره مهاجرت ترکیه میگوید:
«رفتار و برخورد پلیس ترکیه خیلی بد است. توهینهایی که شنیدم خیلی زشت و بد بود. آنها فکر میکردند که من ترکی بلد نیستم و به زبان ترکی حرفهای خیلی بد و زشتی زدند. آنها انگ فاحشگی به من زدند و خیلی چیزهای زشت دیگری گفتند. این اولین بار نبود. یک بار اداره مهاجرت رفتم ولی انگار آنجا داشتم با اشیا حرف میزدم بعد با بیادبی به من گفتند برو آنجا وایستا».
همانطور که اشاره شد، با وجود اینکه نزد پلیس برای شکایت مراجعه میکنند یا از سازمان ملل درخواست کمک میکنند، کمکی به آنها نمیشوند و نادیده گرفته میشوند. حتی گاهی اوقات خود پلیس پناهجویان را مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار میدهند. درباره علت بدرفتاری و برخورد بد پلیس با پناهجویان دگرباش، آرمین مرد همجنسگرا، معتقد است که این بدرفتاری برمیگردد به مذهبی و متعصب بودن جامعه ترکیه و پلیس ترکیه:
«پلیس این کشور از مردم همین کشور هستند. افرادی هستند که از همین جامعه برخاستند و در همین جامعه زندگی میکنند. در نیروی پلیس ترکیه، افراد بسیار مذهبی و متعصب وجود دارد. افرادی هم در بینشان است که عرق ملی به کشورشان دارند و دوست ندارند افراد خارجی در کشورشان باشند. دوست ندارند در کشورشان افراد خارجی بیایند و کارهایی را بکنند که از نظر آنها قابل قبول و باور نیست.
وقتی یک همجنسگرای خارجی در یک محلی کار میکند، افراد آن محل میدانند که اگر آن شخص را اذیت کنند، پلیس کاری به آنها ندارد و پلیس از آن شخص همجنسگرا حمایت نمیکنند و طرف آنها را میگیرند. برای همین به خودشان اجازه میدهند که هر رفتاری دلشان بخواهند انجام بدهند. مثلا این اتفاق چندین بار افتاده که از بچههای الجیبیتی را اذیت کردند حتی اسلحه کشیدند و ما به پلیس مراجعه کردیم و کاری نکردند. فقط خندیدند. حتی به ما گفتند برو رضایت بگیر. در صورتی که ما شاکی هستیم. از طرفی سازمان ملل سیاستهایی را در پیش گرفته که دلیلش را هم نمیدانم، اصلا حمایت نمیکند. هر بار که با سازمان ملل تماس میگیریم به ما میگویند کاری از دست ما برنمیاد و این موضوع به ما ربطی ندارد. این رفتارها از سازمانی که مدعی حقوق بشر است واقعا بعید است. وقتی اعلام میکنند که ما حامی شما هستیم پس واقعا حامی باشند».
مشکل دیگری که پناهجویان دگرباش با آن دست و پنجه نرم میکنند مسئله کار است. پناهجویان در ترکیه اجازه رسمی کار ندارند و مجبور میشوند کار سیاه انجام دهند. اگر هم در حین کار کردن توسط پلیس دستگیر شوند، جریمه نقدی یا حتی دیپورت میشوند. ترانه زن همجنسگرای ساکن اسکی شهیر که توسط پلیس جریمه نقدی شده از تجربهاش میگوید:
«من ۸ سال است که در ترکیه با پارتنرم زندگی میکنم. یک روز ما با هم سرکار بودیم که به مبلغ ۲۸۵۰ لیر جریمه شدیم. فقط به خاطر کار کردن. ما اینجا هیچ حق و حقوق شهروندی نداریم که بتوانیم از حقوقمان دفاع کنیم. ما به سازمانها و ارگانهای زیادی مراجعه کردیم تا به ما کمک کنند تا این مبلغ را پرداخت نکنیم یا به ما کمکی کنند، اما هیج کمکی نکردند».
به دلیل اینکه پناهجویان کار سیاه میکنند بیشتر اوقات کارفرمایان از این مسئله سواستفاده میکنند و حقوق آنها در آخر ماه پرداخت نمیکنند. در این شرایط آنها حق شکایت نزد پلیس را ندارند چرا که اگر شکایت کنند، خود پناهجویان به خاطر کار غیرقانونی دستگیر و جریمه میشوند.
ترانه: «ما خیلی جاها کار کردیم ولی حقوقمان را ندادند. ما حتی نتوانستیم شکایت کنیم تا حقوقمان را بگیریم. ما دو نفر یک ماه کار کردیم ولی حقوقمان را ندادند. ما در نهایت مجبور شدیم از آنجا بیاییم بیرون و در جای دیگری کار کنیم. من در این ۸ سال مرتب این چیزها را تجربه کردم».
ساناز زن ترنس که پنج سال است در ترکیه زندگی میکند با ما درد و دل میکند و میگوید در جاهایی که کار میکرده وقتی متوجه ترنس بودنش میشدند او را مسخره میکردند و کتک میزدند:
«در جاهایی که کار میکردم وقتی متوجه رفتار و احساسات دخترانه من میشدند، من را تمسخر میکردند و توهین میکردند. من یک جایی کار میکردم و وقتی صاحبکارم فهمید که من رفتارم با بقیه پرسنل متفاوت است من را مسخره میکرد. یک روز صاحب کارم الکل مصرف کرده بود و من را خیلی کتک زد و من را اخراج کرد».
آرمین میگوید در بعضی شهرهای کوچک به دلیل نبود کار، پناهجویان مجبور میشوند به شهرهای بزرگتر بروند و در آنجا اقامت غیرقانونی داشته باشند تا بتوانند کار پیدا کنند:
« نداشتن اجازه کار باعث خیلی از مشکلات شده است. خیلیها هستند که قاچاقی و در بازار سیاه کار میکنند. برای همین حقشان خورده میشود. بیمه ندارند و کارهای خیلی سختی میکنند. مثلا یک آدم با تحصیلات عالی دارد در یک کارخانه نخریسی کار میکند. اگر هم حادثهای رخ دهد، کارفرمایان هیچ مسئولیتی را به عهده نمیگیرند و به او میگویند دیگر از فردا سرکار نیا و میگویند ما اینجا قبولت نمیکنیم چون این اتفاق برایت افتاده و ممکن است برای ما دردسر شود. کارفرمایان حقوق بسیار کمی میدهند در قبال کار سخت. خیلی از افرادی هستند که در شهرهای کوچک زندگی میکنند و نمیتوانند کاری پیدا کنند چون کاری نیست که انجام بدهند. مثلا من یک نمونه مثال میزنم. شهر "یالوا" را مثال میزنم. در این شهر یک تعداد کافه است که زمان محدودی کار میکنند. چون این شهر ساحلی و توریستی است شاید فقط سه ماه کافهها باز باشند و کار کنند. برای شهری با جمعیت خیلی زیاد، ده یا پانزده رستوران و کافه جوابگو نیست آن هم برای سه یا چهار ماه در سال. بنابراین پناهجویان مجبور میشوند که در شهرهای بزرگتر قاچاقی زندگی کنند. آنها خطرهای زیادی را به جان میخرند. مثلا آیا پلیس آنها را بگیرد یا نگیرد یا پرونده آنها بسته شود یا نشود. همه این خطرات را به جان میخرند تا خرج زندگیشان را در بیاورند. برای اینکه بتوانند یک روز دیگر دوام بیاورند».
مسئله دیگری که پناهجویان با آن دست و پنجه نرم میکنند، نداشتن بیمه درمانی است. از سال ۲۰۲۰ بیمه درمانی پناهندگان غیر سوری در ترکیه قطع شد و اعلام شد که فقط پناهجویانی که بیماری خاصی دارند، میتوانند بیمه داشته باشند اما با این وجود حتی کسانی که بیماری خاصی دارند از بیمه درمانی محرومند. در این رابطه ترانه که خود مبتلا به بیماری سرطان است میگوید:
«در ترکیه به علت فشارها و استرسهای زیاد به سرطان مبتلا شدم. با وجود اینکه سرطان دارم بیمه من را قطع کردند. هیچ جایی هم به من کمکی نکرد».
باران مرد همجنسگرا از هزینههای بالای درمان در نبود بیمه میگوید:
«قطع کردن بیمه درمانی پناهجویان واقعا غیراخلاقی و غیرانسانی است. خود من مشکل بواسیر دارم و این نبود بیمه خیلی روی زندگی ما تاثیر گذاشت. از یک طرف هم هزینه داروی بالا برای یک سرماخوردگی ساده یا یک مشکل پوستی، ماهی دویست لیر یا سیصد لیر هزینه داروها میشود که شدیدا بالاست. همانطور که میدانید هیچ مهاجری در ترکیه اقتصاد خوبی ندارد و این اوضاع بدترش میکند».
نداشتن اجازه کار و بیمه، برخود بد جامعه ترکیه با پناهجویان دگرباش، باعث شده است تا پناهجویان دگرباش چشم امید به سازمان ملل داشته باشند تا آنها را به یک کشور سوم و امن همچون کشورهایی مثل آمریکا و کانادا و یا کشورهای اروپایی باز اسکان کنند. تا سال ۲۰۱۶ طبق آمار سازمان ملل سالانه بین هزار تا دو هزار ایرانی از ترکیه به کشور سوم آمریکا و کانادا بازاسکان میشدند اما شروع جنگ سوریه و فرار آوارگان سوری به ترکیه، باعث شد که سوریها در اولویت بازاسکان قرار بگیرند و ایرانیان از لیست اولویت باز اسکان کنار گذاشته شوند اما افغانستانیها همچنان در اولویت باز اسکان باقی ماندند.
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، ایرانیان و هفت کشور دیگر از ورود به آمریکا منع شدند. این باعث شد که پرواز پناهجویان ایرانی زیادی به آمریکا کنسل شود و پرونده آنها در حالت انتظار قرار بگیرد. همچنین دونالد ترامپ سهمیه ورود پناهندگان به آمریکا را از ۱۱۰ هزار به ۱۵ هزار نفر در سال کاهش داد و بررسیها و بازنگریهای امنیتی را افزایش داد. این کاهش سهمیه و افزوده شدن بازنگریهای امنیتی، باعث شد پروسه پناهندگی برای آن دسته از کسانی که پروندهشان به آمریکا ارسال شده، طولانیتر شود. المیرا که بیش از شش سال است در ترکیه زندگی میکند، از تاثیر فرمان ترامپ بر زندگیاش میگوید:
«تقریبا چند روز قبل از فرمان ترامپ، پرونده من را به آمریکا دادند. از زمان فرمان ترامپ هیچ خبری نشد که نشد و همچنان منتظر هستم. در ترکیه هرگونه تهدید، تحقیر و شکنجه از سمت اداره مهاجرت، پلیس و حتی نهادهای حقوق بشری شدم. من میتوانم به جرات بگویم که این شش سال برای من شش قرن گذشت. الان که بایدن رئیسجمور شده هیچ امیدی ندارم و به هیچ یک از فرمانهایش عمل نخواهد کرد. با بحران پناهندگی در مرزهای جنوبی آمریکا، هیچ امیدی ندارم که پرونده من جلو رود».
باران معتقد است افزوده شدن بررسیهای امنیتی باعث شده است که روحیه پناهجویان آسیب جدی ببیند:
« چکاپهای امنیتی که ترامپ اضافه کرد تاثیر بدی روی روحیه پناهجویان مخصوصا الجیبیتیها گذاشت. یکی از این افراد خودم هستم که هی با خودم میگویم که چه زمانی من از این زندان ترکیه یا برزخ ترکیه نجات پیدا خواهم کرد. هیچ روند تاثیر بخش و یا تسریع بخشی تا الان نبوده. این باعث شده روی روحیه ما تاثیر بدی بگذارد و همیشه استرس داریم که چهزمانی این سختیها تمام میشود ولی تمامی ندارد. همه چیز را میشود تحمل کرد ولی تخریب شدن روحیه ما را نمیشود درست کرد».
یکی از وعدههای انتخاباتی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا این بود که سهمیه ورود پناهندگان به آمریکا را در سال ۲۰۲۱ از ۱۵ هزار نفر به ۱۲۵ هزار نفر در سال افزایش دهد. اما برخلاف وعدههایش این رقم به ۶۲۵۰۰ نفر افزایش داده شد. اما با وجود افزایش سهمیه، تغییری در وضعیت بازاسکان پناهجویان حاصل نشده است و طبق آمار سازمان ملل از اول سال مالی تا ماه ژوئن فقط ۳۵۰۰ نفر به آمریکا باز اسکان شده است که این میزان کمترین رقم در تاریخ آمریکا بوده است.
آرمین که هشت سال پیش در ترکیه درخواست پناهندگی داده بود، یکی از کسانی است که میگوید نمیداند تا چه زمانی باید به زندگی در برزخ ترکیه ادامه میدهد او به رادیو رنگین کمان میگوید که هیچ چشم اندازی برای آینده خودش ندارد.
«راجع به چشمانداز صحبت کردی، چیزی که اصلا نمیشود دربارهاش صحبت کرد. اصلا نمیشود تصورش را داشت با این وضعیتی که وجود دارد. با این اهمال کاریها و کارشکنیهایی که وجود دارد اصلا نمیشود تصوری از آینده داشت. متاسفانه هیچ چشماندازی نیست. شاید یک زمانی اگر یک پناهجویی میآمد اینجا مطمئن بود دو سال دیگر از ترکیه میرود و برای خودش برنامه ریزی میکرد که مثلا درس بخواند و برود کالج یا حرفهای را یاد بگیرد و بیزنس خودش را راه بیندازد. ولی اینجا هیچ چشم اندازی نیست. تنها چشماندازی که دارم این است که چه زمانی من از اینجا خلاص میشوم. کی من از اینجا فرار میکنم و به جایی میروم که هویت داشته باشم».
به گفته گروههای مدافع حقوق «الجیبیتی»، زندگی پناهجویان دگرباش در ترکیه ازهمپاشیده و بحرانی است. خودکشی و مشکلات روحی در میان آنها در سالهای اخیر و بهویژه در دوران همهگیری شیوع کرونا افزایش داشته است. ناامیدی از آیندهای نامعلوم و نداشتن امید به این که بالاخره کدام کشور آزاد آنها را بهعنوان پناهنده خواهد پذیرفت، دغدغه این گروه از پناهجویان در ترکیه است.