همجنسگراکشی و قتل علیرضا فاضلی منفرد، درد مشترک جامعه رنگینکمانی افغانستانی و ایرانی با خانواده و جامعه
همجنسگراکشی و قتل علیرضا فاضلی منفرد، درد مشترک جامعه رنگینکمانی افغانستانی و ایرانی با خانواده و جامعه
قتل بیرحمانه علیرضا فاضلی منفرد، همجنسگرای ۲۰ ساله ایرانی در شهر اهواز که در توطئهای خانوادگی با طراحی برادر و پسرعموهایش در ۱۴ اردیبهشت/ثور سال ۱۴۰۰ به قتل رسید جامعه الجیبیتیکیو را تکان داد. بر طبق برخی منابع، گفته میشود که این قتل برای حفظ «شرف و غیرت»، در پی آشکار شدن گرایش جنسی و هویت جنسیتی علیرضا از طریق کارت معافیت سربازیاش صورت گرفت. در آن زمان، علیرضا، که بنابر گفته دوستان و نزدیکانش به دنبال مهاجرت از ایران و نجات یافتن از چنین مشکلات و تبعیضهایی بود، جان خود را به فجیعترین شکل ممکن، آن هم توسط اعضای خانوادهاش از دست داد.
برای بسیاری از افراد الجیبیتیکیو افغانستانی که هر روز خود را در محاصره خانواده، جامعه و حکومت همجنسگراستیز و کوییرستیز میبينند، داستان علیرضا و قتل او، یادآور هزاران قتل و سربهنیست کردنی است که در تاریکخانه مردسالاری و مذهب، در خانوادههای افغانستانی رخ داده است و بر آن با نام خودکشی و مفقودی، سرپوش گذاشتهاند.
خشونت و آزار علیه همجنسگرایان، دوجنسگرایان، افراد ترنس و کوییر در افغانستان به دست اعضای خانواده و خودکشی دهها فرد رنگین کمانی که همواره با سانسور و حتی کتمان خانوادهها روبرو میشود تنها بخش کوچکی از ستم، تبعیض و خشونتی است که روزانه علیه افراد الجیبیتیکیو در افغانستان اعمال میشود.
چاقوی تیز مذهب بر گردن جامعه +LGBTQ است و خانواده در افغانستان، نتوانسته تا مکان امنی برای این جامعه تحت ستم فراهم کند. این قشر تحت سرکوب در افغانستان، از یک سو هراس آشکارشدن گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود را دارد و از سوی دیگر باید با ریسک مرگ، لت و کوب و در بهترین حالت، طرد شدن و اخراج از خانه و خانواده دست و پنجه نرم کند.
نفرت و هراس از کوییرها در بخشهای مختلف جامعه افغانستان، نشأت گرفته از یک مجموعه بزرگتر از فرهنگ کوییرفوب، مردسالار، وجنسیت زدهای است که به صورت مداوم توسط جریانات اسلامی در جامعه تولید و بازتولید می شود و فرهنگ دگرجنسگرامحور، کوییرهراس و کوییر ستیز را به طور مداوم در جامعه افغانستان پمپاژ می کند و از سویی اجازه فرهنگسازی و آموزش به جریانات برابریخواه، سکولار و آزادیطلب در افغانستان داده نمی شود. همچنین، از آنجا که حکومتها در افغانستان هیچگاه مدافع حقیقی برابری و آزادی انسانها در جامعه نبودهاند و نگاه کلی آنها به حقوق افراد +LGBTQ، تفاوت چندانی با نگاه جریانات اسلامی نداشته است، به همین دلیل نیز جامعه افغانستان هیچگاه نتوانسته است که نگاه خود به مسائل دنیا را فراتر از مذهب و عقاید مذهبی گسترده کند. اما شاید تلخ تر از همه این ها، درک این موضوع باشد که جز عده اندکی از فعالان و نخبگان سیاسی و اجتماعی افغانستان، مابقی در زمینه حمایت از افراد +LGBTQ، سواد و دانش کافی نداشته و ندارند.
چنانکه در روزهای اخیر مشاهده کردیم، نمایندگان افغانستان در سازمان ملل که خود را مدافع حقوق بشرتمامی مردم افغانستان میدانند، در نشست بررسی کارنامه حقوق بشری افغانستان، هیچ نامی از سرکوب و خشونت، آزار و تبعیض افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس و کوییر نبردند و به گونه ای سخن گفتند و رفتار کردند که انگار این خشونت و تبعیض سیستماتیک طالبان، بالای افراد +LGBTQ را هیچ نمی بینند و یا نمیخواهند ببینند.
میتوان گفت که افغانستان جزو معدود کشورهای جهان است که نخبگان سیاسی و اجتماعی آن و مدعیان حقوق بشر و مبارزان سیاسی_اجتماعی اش، هنوز حقوق بشر، آزادی و برابری انسانها را عمیقا باور ندارند یا درکی از همه شمول بودن آن ندارند؛ مصیبت تلخی که باید برای تغییرآن، تلاش بسیار کرد.
به امید روزی که هیچ فردی به خاطر جنسیت، گرایش جنسی و هویت جنسیتی، مذهب، اتنیک و نژاد خود، مورد تبعیض، آزار و خشونت قرار نگیرد و دیگر هیچ فردی از جامعه +LGBTQ، مانند علیرضا فاضلی منفرد کشته نشود.
به یاد علیرضا فاضلی منفرد