مقاله

اَپ‌های دوستیابی در افغانستان تحت سلطه‌ طالبان: چگونه از خطرات مصون بمانیم؟

۲۳ اسفند ۱۴۰۲زمان تقریبی مطالعه: ۵ دقیقه

هوشیاری و دقت برای انتخاب دوست یا شریک جنسی از اپ‌های دوستیابی در افغانستان

شاید به جرات بتوان گفت که یکی از معدود فضاهایی که برای همجنسگرایان، دوجنسگرایان، افراد ترنس و کوییرهای افغانستانی پس از روی کار آمدن طالبان باقی مانده است، شبکه‌های اجتماعی ‌باشد؛ جایی که افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو+ افغانستان، برای ساعتی می‌توانند خودشان باشند، از گنجه برون آیند و از احساسات خود، وجود انسانی و مطالبات خود سخن بگویند.
این فضا اما برای جامعه +LGBTQدر افغانستان، کاملا امن نیست و هر چند وقت یک بار خبرها و روایت‌هایی از اغفال، خفت گیری، آزار و تهدید و حتی تجاوز و زورگیری دیده می‌شود که قربانی به دلیل نبود قانونی در حمایت  از جامعه +LGBTQ و نیز، ترس از افشای هویت جنسیتی و گرایش جنسی و عواقب آن، مجبور است که سکوت کند و با مشکلات روانی و جسمی ناشی از آزار، تنها بماند.

محمد، پسری همجنسگرا، ۱۹ ساله از کابل است که روایت فریب خوردن خود را از طریق یک اپ دوستیابی و آزار دیدنش را با ما در میان گذاشته است. «از طریق یک اپ دوستیابی با یک پسر مقبول و خوش اندام آشنا شدم و بعد از صحبت فراوان و چت‌های طولانی، قرار گذاشتیم که یکدیگر را در خیابانی ملاقات کنیم و سپس رابطه‌مان را افزایش دهیم. با شور و شوق فراوان آماده دیدار شدم و خوشحال از اینکه بعد این‌همه تنهایی و در این شرایط سخت و تلخ، برای خودم کسی را یافته ام. خود را شاد و سرخوش می‌دیدم و با شوقی فراوان به محل قرار رفتم و منتظر ماندم. پس از چند لحظه ناگهان دیدم فردی با اسلحه به سمتم آمد و همینکه نزدیکم شد گفت اگر صدایت در بیاید به جرم «لواطت و فساد» دستگیرت می‌کنم. بله همان پسر بود اما با ریش و لنگی و اسلحه. تمام وجودم را ترس گرفته بود و نفسم بند شده بود، همچون بید می‌لرزیدم و جهان بر سرم خراب شده بود. مرا گفت که جلو بیفتم و با او به اتاق برویم. شوکه بودم و از ترس دستگیری و آبروی، ناچار اطاعت کردم. به اتاق رسیدیم و فهمیدم که میخواهد با من سکس کند. لرزش بدنم بیشتر شد و وجودم یخ کرده بود، آن همه شوق و شادی در لحظاتی اندک به ترس، وحشت و درماندگی تبدیل شده بود. از شدت ترس و وحشت از حال رفتم و وقتی به هوش آمدم دیدم که آن طالب هم ترسیده بود و گمان کرده بود من سکته کرده و مرده‌ام. با به هوش آمدنم و دیدن درماندگی‌ام، آن طالب، رفتارش تغییر کرد و گفت دیگر با تو کاری ندارم و عذر خواست. نفهمیدم در زمان بیهوشی‌ام با من کاری کرده بود یا نه. همینکه دیدم دیگر کاری به کارم ندارد و اجازه رفتن داد، سریع خارج شدم و به خانه رفتم. در آن شب و روزهای بعد، ترس و وحشت رهایم نکرد. اکنون در پاکستان هستم و از افغانستان و آن کابوس، رها شده‌ام اما باز وحشت و هراس، به سراغم می آید. می‌دانم خوش شانس بودم که توانستم از این اتفاق نجات پیدا کنم اما شما، اشتباه مرا تکرار نکنید. بیشتر مراقب باشید و به راحتی به کسی اطمینان نکنید. او را بیازمایید و نگذارید تنهایی باعث شود تصمیم اشتباه بگیرید و یک عمر پشیمان شوید.»

روایت و تجربه محمد، می‌تواند برای ما آموزنده باشد تا با احتیاط بیشتر در افغانستان تحت سلطه طالبان، به دنبال دوستیابی و رابطه باشیم. اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌تواند همانقدر که پناهگاه ما افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو+ باشد، به همان اندازه کمین‌گاه متجاوزان، زورگیران و افراد آزارگر است.
پس تا می‌توانید مراقب امنیت خود باشید. به راحتی و آسانی، عکس و فیلم از خود به دیگران نفرستید. سعی کنید زمان زیادی را صرف آشنایی ابتدایی و چت کنید و به افراد عجول، شک کنید. تا حد ممکن از طریق دوستان کوییر مورد اعتماد و گروه یا شبکه دوستان خود، با دیگران آشنا شوید و به امنیت خود و دیگران همیشه حساس باشید.

کمک کنید تا دگرباشان افغان را از جهنم نجات دهیم!