رادیو رنگین کمان

اینجا پامیر - برنامه اول

۱۲ اسفند ۱۴۰۰زمان تقریبی مطالعه: ۱۲ دقیقه

همونطور که می‌دونید افغانستان کشوری است در آسیای میانه، مسلمان‌نشین و فارسی‌زبان با لهجه‌ها و گویش‌های مختلف و البته پشتو و دری که  حداقل ۴۰ سال است که درگیر جنگ ‌های داخلی و خارجی بوده. 

 

 همین جنگ ۴۰ ساله سبب شده که در جامعه افغانستان، فرهنگ و سیاست رشد نکنه. طبق گزارش ارگ ریاست جمهوری افغانستان در سال ۹۸، ۵۸درصد مردم بی سوادندو به امکانات بهداشتی دسترسی ندارند.  در کنار این مسائل خطر تروریسم و ناامنی هم مردم رو تهدید می‌کنه.

از سال ۲۰۰۲ ، یعنی ۱۸ سال پیش و با سقوط طالبان و  روی کار آمدن حکومت تازه و تصویب قانون اساسی جدیدی در «ولسی جرگه افغانستان»، اشاره ای به اقلیت های جنسی و جنسیتی نشده و آن‌ها کاملاً نادیده گرفته شدند. و تقریبا بیست سال از نظام جدید گذشته و همچنان اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در سایه جنگ فقر و ناامنی زندگی می‌کنند و همزمان خطر افشای ناخواسته گرایش جنسی و هویت جنسیتی متفاوتشان با هنجار جامعه آنها را تهدید می‌کند.

با این مقدمه، می‌خواهم به بررسی وضعیت دگرباشان و رنگین کمانی‌های افغان بپردازم، اینکه چه موانعی و محدودیت هایی دارند، چه خطراتی آن هارا تهدید می‌کند و برخورد ، دولت، رسانه ها، جامعه و شورشیان طالبان با این افراد چگونه ‌است؟

 

برخورد جامعه و خانواده با دگرباشان جنسی در افغانستان

 

وقتی حرف از جامعه سنتی به میان میاد منظور صرفا افرادی در ولایات و مناطق دور افتاده با ظاهری مشخص نیست، بلکه طیف گسترده‌ای از افراد را شامل می‌شود که می‌توانند دکتر مهندس یا سیاستمدار باشند اما افکاری سنتی و پوسیده داشته باشند که در برخورد با مسائلی همچون  اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، یعنی گروهی که به حاشیه رانده شده‌اند، واکنش مثبتی نداشته باشند.

 همانطور که قبلا هم اشاره کردم افغانستان جامعه‌ای است با اکثریت مسلمان که در برخورد با مسائل مختلف با عینک اسلام به قضایا نگاه می‌کنند و  این را هم  اضافه کنم که جنگ چهل ساله سبب شد تا اکثریت جامعه افغان از دسترسی به امکانات آموزشی و حتی حق تحصیل محروم بشن و در نتیجه در برخورد با مسئله ای چون حقوق رنگین‌کمانی‌ها از در مخالفت دربیایند و موضع سفت و سختی بگیرند.

همه این ها سبب شده تا جامعه افغان تمایزی بین همجنسگرایان، دوجنسگرایان، ترنس‌ها و بیناجنسی‌ها و و سایر افراد و هویت‌هایی که زیر چتر بزرگ رنگین‌کمانی‌ها قرار می‌گیرند،  قائل نشوند و آنها را صرفاً به چشم یک منحرف و گناهکار نگاه کنند.

این  باعث به خطر افتادن جان و کشته شدن دگرباشان جنسی و جنسیتی  به شکل فجیعی می‌شود!

همه این فشارها و  ترس از مرگ و آزار و اذیت از طرف جامعه سبب شده، دگرباشان جنسی و جنسیتی زندگی‌ای دوگانه‌ در پیش بگیرند و خود واقعی‌شان را در خفا زندگی کنند،  حتی خانواده‌های خود را ترک کنند و به شهر و یا کشور دیگری مهاجرت کنند. متاسفانه بیشتر این افراد در صورت  افشا شدن  گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی متفاوت  با هنجار جامعه،  مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگتری مثل کابل، هرات و مزارشریف  می‌شن تا در امان بمونن. اما به قیمت دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی همچون پیدا کردن سرپناهی برای زندگی و کاری برای امرار معاش. به طور مثال بیشتر ترنس‌ها به دلیل ظاهر متفاوت‌شان کاری پیدا نمی‌کنند و مجبورند با کارهایی مثل رقصیدن در مراسم عروسی، محفلی خصوصی مانند محافل بچه بازی و یا از طریق کارگری جنسی امرار معاش کنند. بچه بازی مراسمی است که در آن پسر بچه هایی که معمولا زیر ۱۸ سال سن دارند را آرایش میکنند، لباس منتسب به زنان بر تنش میکنن، زنگوله ای به پایش می بندند و وادار به رقصیدن میکنند. و در پایان مراسم مقداری پول به آن کودکان میدهند.

البته گاهی اوقات بعد از مراسم بعصی از این افراد در ازای کار جنسی هم پول دریافت میکند. تن فروشی از نظر قانون و فرهنگ جرم و ناپسند است. که این کارها باعث به خطر افتادن جان این افراد می‌شود.

نکته دیگه‌ای که در مورد جامعه افغانستان نباید فراموش کرد، حاکم بودن فرهنگ مردسالاریِ در این جامعه است. که از طرفی یک سری کلیشه هایی را ملاک و معیار «مردانگی» و «زنانگی» می‌دانند. مثل برای مرد بودن ویژگی‌هایی مانند خشن بودن بسیار عادی است و در مناطق تحت حکومت طالبان هم محدودیت هایی بسیار سختی برای زنان وجود دارد و زنان در افغانستان تا رسیدن به حقوق انسانی راه زیادی دارند.

 در این مناطق، زنان اجازه تحصیل ندارند، نمی‌توانند به تنهایی و بدون یک مرد از خانه خارج شوند و باید حجاب کامل داشته باشند. از همه مهمتر رایج بودن فرهنگ کودک همسری در جامعه افغانستان کودکی دختربچه‌ها را تهدید می‌کنه. 

متاسفانه به دلیل رایج بودن فرهنگ کودک همسری دختران زیادی به عقد مردی سن بالا در می‌آیند و در این بین دختران رنگین‌کمانی که به هم‌جنس خودشون گرایش دارند  اسیب روحی روانی شدیدی می‌بینند. آسیب‌های وارده به نوجوان‌های ترنس هم که جای خود داره. خیلی‌ها تحت این فشارها و  دلیل مشکلات زیاد دست به خودکشی می‌زنند و جان خود را می‌گیرند.

در این رابطه بصیره زن همجنسگرای افغان میگوید:

«متاسفانه من چشم دید خود را داشتم ( با چشم های خودم دیدم) که دختران گرایش جنسی متفاوتی داشتن اما بخاطر ترسی که از خانواده و یا جامعه سنتی خودشان داشتن مجبور شدن احساس خودشان را در قلبشان دفن کنند و اصلا به روی خودشان نیاورند و این هویت شان را با خود پنهان کنن. اما زمانی که به ۲۰ سال و یا ۱۹ سال میرسن مجبور میشوند تن به ازدواجی بدهند که رضایت ندارند. و اگر آن دختر از ازدواج سر باز بزند اولین کسانی که بهش برچسب می‌زنند  پدر و مادرش هستند همان کسانی که بزرگش کردند! و بعد خواهر و برادرها مخصوصا برادرها که واکنش بسیار تندی دارن. و میگن چرا ازدواج را قبول نمی‌کنی مگه اینکه تو مشکلی داری! یا به اصطلاح عامیانه زبان کوتاهی داری( مرتکب اشتباهی شدی)»

اما چه اتفاقی می افتد اگر خانواده متوجه هویت جنسی متفاوت فرزندشان شوند؟ در این رابطه باران، مرد همجنسگرای افغان می‌گوید:

«در افغانستان چیزی که قبلا رخ داده و رخ داده خواهد شد این است که اگر مردم بفهمن کسی همجنسگرا هست در همان جا حکمش را صادر می‌کنند و او را مجازات می‌کنند!! که ما از این تجربه های ثابت و با مدرکی در جامعه داریم به طور مثال در کابل و یا جاهای دیگه بارها شاهد بودیم که دو شخص حالا چه همجنسگرا و یا غیر همجنسگرا وقتی رابطه داشتن و عمل شان لو رفته همان جا برایشان حکم صحرایی را اجرا کردن به طورمثال  بارها در خبرها دیدیم که شلاق زدن و یا حتی سنگسار کردن! و این اولین خطری هست که همه همجنسگراهای افغان را تهدید میکند یعنی خطر جانی!»

 اما جمیل، همجنسگرای مرد معتقده که اگر جامعه و خانواده  برخورد بدی با دگرباشان داره این ناشی از درک نادرست آنها است: «به نظر من بزرگترین مشکل جامعه ما این است که جامعه و فامیل ما اشنایی درست درباره ال جی بی تی ها ندارن و همان اندک آشنایی که دارن از گذشته ها است و آشنایی نادرستی درباره ما هست و آشنایی درست از طریق دولت ممکن هست و باید حمایت کند و یا از طریق سوشال مدیا باید این آموزش ها به مردم داده شود و سر ذهن های مردم و فامیل کار شود که یاد بگیرن ما هم مثل سایر افراد جامعه هستیم و میتوانیم زندگی کنیم و مشکل جامعه ما همین ذهنیت است و باید برای جامعه ما ذهنیت سازی شود.»

متاسفانه در جامعه افغانستان از همجنسگرایی و هر رابطه با همجنسی تحت عنوان «بچه بازی» و «کودک آزاری» یاد می‌شود و درک درستی در این رابطه ندارند. و از طرفی ترنس ها را «نرماده» و یا «ایزک» خطاب می‌کنند و معتقدند که ترنس ها نشانه قیامت هستند و یا گناهی مرتکب شدند و به این دلیل خدا آنها را مجازات کرده!

دیبا، زن ترنس در این باره می‌گه که :

«ما را در آنجا( افغانستان) ریشخند می‌کردن و می‌گفتن که خاک بر سرت که تو نه زن هستی و نه مرد! و این قواره را سیل (نگاه) کن. که این چی قیسم ( چطور) حرف زدن است! درست مثل مردا گپ بزن و باز اگر خوششان می آمد می‌گفتن نمی‌خواهی غم ما را بخوری؟ ( اصلاح از اینکه نمی‌خوای به من توجه کنی؟) و می‌گفتن اگر به من ندی (رابطه جنسی با من برقرار نکنی) و همراه من نباشی من به پدرت می‌گم که چی کار کردی یا نکردی. و در جایی که کار می‌کردم همه به من می‌گفتن "دوجنسه" یا اوا خواهر" یا میگفتن تو نه زنی و نه مردی! و مرا مدام آزار می‌دادن.»

 

و یا لیلا زن ترنس افغان می‌گوید: «وقتی مکتب می‌رفتم مرا دخترک صدا می‌زدند و یا ایزک می‌گفتند و بالایم می‌خندیدن. برای همین مکتب را رها کردم.»

 

متاسفانه به دلیل آگاهی پایین جامعه فقر فرهنگی و عدم تلاش دولت برای فرهنگ سازی سبب شده دگرباشان ، قربانی آزار و اذیت های کلامی و جنسی و آداب و رسوم غلط جامعه شوند.

 

کمک کنید تا دگرباشان افغان را از جهنم نجات دهیم!