روز۲۶ آپریل، روز «مشاهده پذیری افراد لزبین» نام گرفته است
روز۲۶ آپریل، به نام روز «مشاهده پذیری افراد لزبین» نام گرفته است. اهمیت این روز زمانی مشخص می شود که به وضعیت افراد لزبین در جامعه هترونرماتیو و مردسالار افغانستان نگاهی بیاندازیم، یعنی جاییکه همه چیز بر مدار قدرت و اراده مردانه میچرخد و زندگی برای افراد لزبین و کسانیکه دارای بدن منتسب به زنانه هستند یا خود را زن هویت یابی میکنند، و خشونت و تبعیض را هم برای جنسیت، گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود تجربه میکنند، بسیار سخت و طاقت فرساست و به مثابه نبردی برای بقاست. افراد لزبین که حتی پیش از قدرت گرفتن دوباره طالبان، با خشونت خانگی و تجربه تبعیض و خشونت درمحیط کار و تحصیل دست و پنج نرم می کردند، حال میبایست تا خطر آشکار شدن گرایشجنسی و هویت جنسیتی خود و شکنجه و اعدام توسط طالبان را بر دوش بکشند. بسیاری از افراد لزبین در افغانستان، در طی این سالها و خصوصا بعد از قدرت گرفتن دوباره طالبان، به اجبار خانواده و علیرغم میل باطنی تن به ازدواج اجباری دادند، بسیاری از آنها به وسیله اعضای خانواده یا نیروهای طالب کشته و ناپدید شدند یا در بهترین حالت مجبور به ترک خانه و کاشانه و مهاجرت به کشوری دیگر شدند. تمنا، زن لزبین از کابل می گوید: «بعد از سقوط افغانستان، والدینم از ترس اینکه مبادا نیروهای طالب مرا به نکاح خود در آورند بالاجبار مرا به عقد پسر کاکای خود در آوردند، از آن زمان دو سال می گذرد، حال من ماندهام و یک کودک ناخواسته و آرزوهایی که بر باد رفته اند»
موضوع اما محدود به ازدواج اجباری نیست، زنان لزبین قربانی لایههای مضاعفی از خشونت و تبعیض هستند و به واسطه قومیت، مذهب، سن، معلولیت و غیره شدت بیشتری از خشونت را ممکن است تجربه کنند.
زهرا که بعد از سقوط افغانستان به همراه شریک زندگی خود که او نیز زن دوجنسگراست توانست به آلمان باز اسکان شود میگوید: «از روزیکه متوجه کشش و علاقهام به همجنس خود شدم، همواره جانم را در خطر و خودم را در گور دیدم، شاید باورتان نشود اما حتی وقتی طالبها شهرمان را تصرف کردند من همچنان از پدر و برادرانم بیشتر از طالبها میترسیدم چرا که می دانستم اگر طالب از جان من بگذرد پدر و برادرانم از جان من نخواهند گذشت.»
این روز اگر چه بسیار مهم است، اما باید به یاد داشت تا رنج زنان لزبین نباید محدود به یک روز و هفته و ماه خاص باشد. همیشه و هرکجا باید برای حقوق افراد و زنان لزبین ایستاد، صدا و تجربه زیستهشان را شنید و انعکاس صدای آنها بود و از رنج و ستمی گفت و نوشت که روزمره، در گوشه گوشه جهان، خصوصا در افغانستان با آن مقابله می کنند و برای آن جان می دهند.